..::سجّاده::..

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام

..::سجّاده::..

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام

..::سجّاده::..

بسم الله...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛
إن شاء الله بتوانیم در این دنیای مجازی سهمی از دین خود را به فرهنگ شیعه و به خاندان اهل کرم علیهم السلام اداء کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج؛
و من الله توفیق؛
یاعلی...

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت الله جوادی آملی» ثبت شده است

(أَفَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ وَلَوْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اَللّٰهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلاٰفاً کَثِیراً)﴿النساء،82﴾، برای اثبات اعجاز قرآن و اینکه کلام الله است خوب در قبرآن تدبر کنید این کتاب طی سال های متمادی در مکان های مختلف و حالت های متفاوت نازل شده.
سختی ، آسانی، جنگ ، صلح ، فقر، پیروزی ، سفر و ... و لذا کتابی با این شرایط که هیچ اختلافی در اون نباشد قطعا معجزه است لذا آیه با قیاس استثنایی اعجاز آن را ثابت می کند . مقدم این قیاس و تالی آن به زیبایی بیان شده است. می فرماید هرچه در قرآن تدبر کنید و بیشتر تفحص کنید نه تنها اختلافی نمی بینید بلکه سراسر آن را همانگ تر و منسجم تر میابید. پس تالی قیاسی که وجود اختلاف است باطل است. و اگر تالی باطل بود بطلان مقدم نیز روشن است. یعنی قرآن کلامی بشری نیست بلکه کلام الله و کتاب الله است. ریشه تدبر (دبر) است. و تامل در پشت و روی شیء و دور و نزدیک آن را تدبر می گویند بنابر این مقصود قرآن تنها یک آیه نیست بلکه همه آیات را مورد دقت قرار دهید. ابتدایی را با انتهایی مقایسه کنید و اول و آخر قرآن را در نظر بگیرید. هیچ اختلافی نیست. بلکه تماما با یکدیگر همگونی و هماهنگی دارند. در آیه (کتابا متشابها مثانی) متشابه در مقابل محکم نیست بلکه تشبیه بودن است. مثانی یعنی دارای انثناء و انحناء یعنی آیات الهی منثنی و مشابه یکدیگر اند، و گرایش و انعطاف عمیقی بین آنها وجود دارد. به دو چیز که وجه مشترک داشته باشند و همگون و همگرا باشند اثنان می گویند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۶
فرزند سجّاده . . .
خدا در سوره مباره نحل می فرماید ما کتابی را بر شما نازل کردیم که همه حقایق را بیان می کند و علاوه بر این جنبه تعلیمی ، مایه ی هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است قرآن مانند کتب عقلی و علمی نیست که تنها مبین و مفسر باشد و به تعلیم معارف پرداخته باشد بلکه انسان را در مقام عمل به سوری هدفش هدایت می کند و نوری است که علاوه بر روشن گری ، دست گیری نیز می کند و در معنای آیه تبیانا لکل شیء دو نظر وجود دارد ؛ اول اینکه قرآن همه حقایق لازم برای سعادت را در بردارد دوم آنکه نه تنها هم حقایق لازم بلکه همه حقایق هستی به طور مطلق را شامل می وشد لیکن اسنتباط ز آن در اختیار همگان نیست
منکران رسالت دو گروه بودند عده ای منکر نبوت عامه که پیغمبری از بشر را قبول نمی کردند ، و در فرشتگان صحیح می دانستند و عده ای منکر نبوت خاصه بودند و تنها رسول اکرم ص را نمی پذیرفتند و خدا را در مقام تحدی با گروه دوم می فرماید ما برای انسان رسول و آیات و کلام خود را فرستادیم . .. ولی آنان نپذیرفته و بهانه می آورند و لذا خدا با آنان تحدی می کند : (قُلْ فَأْتُوا بِکِتٰابٍ مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ هُوَ أَهْدىٰ مِنْهُمٰا أَتَّبِعْهُ(﴿القصص‏،49﴾یعنی اگر راست گویید و واقعا در پی حقیقت و هدایت هستید کتابی از سوی خود بیاورید که هدایت گری آن از این دو کتاب آسمانی قرآن و تورات تحریف نشده بیشتر باشد لذا آیه صریح در تحدی به محتوای قرآن است نه به فصاحت و بلاغت زیرا آنچه در هدایت نقش دراد همان محتوا و معارف کتاب است و ا طرف دیگر عده زیادی آشنا به زبان عربی نبوده و نیستند تا تحدی کنند و آیات نظیر (إِنَّ هٰذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ)﴿الإسراء،9﴾ناظر به محتوای عالی و انسان ساز قرآن و قوانین فردی و اجتماعی آن است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۵
فرزند سجّاده . . .
آنان که به فکر مبارزه با قرآن بودند از آیات تحدی تنها بخش فصاحت و بلاغت او را می دانستند و نه اخبار غیبی و مانند آن را لذا بخش قابل توجهی از مبارزه ناظر بر فصاحت و بلاغت است، البته این تنها امور لفظی محض نیست که هرکس با شناخت معانی الفاظ و قوانین ادبی بتواند فصحیح و بلیغ شود . نخست باید معانی و معارف درستی را درک نمود سپس در بهترین الفاظ و شیوا ترین قالب لفظی ریخت در جاهلیت مردم نکات ادبی و جملات به ظاهر شیوایی را عرضه می کردند ولی بیشتر در محور غارت گری و جنگ یا تهیج به قتل یا شبهیه های هوس آلود لذا شاعران جاهلیت درواقع افراد بلیغی نبوده اند و به اقتضای حال انسان سخن نمی گفتند و بهترین سروده های شان سبعه معلقه در همان محور ها بود.
قرآن با حفظ و مراعات نکات ادبی، همه حقایق جهان هستی را که برای پرورش انسان مفید است در بهترین و زیبا تری الفاظ آوا می کند لذا خدا آن را (احسن الحدیث) معرفی می کند . عرب جاهلی تنها در یک بعد از ابعاد سه گانه فصاحت و بلاغت یعنی در معافی الفاظ و علوم ادبی و ظرایف کلامی تجربه داشت اما در معارف اخلاقی و جهان بینی الهی و عقلانی چیزی نمی دانست و از تبیین آن معارف با الفاظ مناسب عاجز بود البته قرآن نخواسته ادبیات رایج عصر جاهلیت را در تمام جزئیاتش به رسمیت بشناسد و با همان سبک سخن بگوید بلکه به آن زبان رنگ و صبغه الهی می دهد .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۲
فرزند سجّاده . . .
تحدی قرآن به هیچ عصر و نسل و گروهی اختصاص ندارد و اکنون نیز همگان از مقلدان و توده مردم تا محققان و نوابغ را به مبارزه می طلبد، روشن است که تحدی تنها در فصاحت و بلاغت قرآن نیست زیرا بسیای از مخاطبان نه عربی را می فهمند و نه می توانند سخن بگویند و لذا چون تحدی بر اساس اعجاز قران است و قرآن ابعاد گوناگون دارد ، تحدی نیز متفاوت است و همه متخصصین علوم و فنون مختلف را به مثل آوری دعوت نموده و از نظر فصاحت و بلاغت یا انسجام و هماهنگی، اخبار غیبی ، معارف و محتوای حقوقی یا آورنده ای که درس نخوانده .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۲
فرزند سجّاده . . .
قرآن خود را کتابی برای همه مردم و همه اعصار معرفی می کند، لذا این کلیت و دوام در تحدی نیز هست زیرا کتابی که برای تمام بشریت در تمام اعصار معجزه می باشد تحدی آن نیز که سند حقانیت و دلیل اعجاز است باید کلیت و دوام داشته باشد. قرآن اختصاص به عصر پیامبر و قوم عرب ندارد و برای همه انسان ها بلکه جنیان است و تا روز قیامت هدایت گر و حجت خداوند است، پس هنوز هم مبارزه می طلبد و گواه بر صدق ادعای پیامبر اسلام است.
خطاب تحدی نیز به همه مردم از عوام و دانشمندان و متخصصین هر عصری است، اصولا توده مردم قدرت مبارزه علمی و فرهنگی را ندارند. لذا خطاب شده (أَمْ یَقُولُونَ اِفْتَرٰاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ اُدْعُوا مَنِ اِسْتَطَعْتُم ْمِنْ دُونِ اَللّٰهِ)﴿یونس،38﴾، چرا خطاب تنها به افراد قوی و اندیشمند متوجه نیست؟ خطاب متوجه توده مردم نیز شده تا اگر دانشمندانشان نتوانستند مثل قرآن بیاورند حقانیت و اعجاز قرآن برای خود آنان نیز ثابت شود، از این عمل درس است تا مردم با متنبیان و پیامبران دروغین برخورد منطقی داشته و شاهد و دلیل بخواهند، قرآن مردم را به تعقل تفکر و تحقیق دعوت می کند تا از تقلید در اصول دین دست برداشته و به تحقیق بگرایند اگر عوام مردم در مسائل دینی مقلد هستند باید به تحقیق منتهی گردد باید تقلید خود را به عقل درونی برهانی کنند. و بدانند از که تقلید می کنند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: برای خدا بر مردم دو حجت است یعنی انسان باید در مسائل علمی محقق باشد و یا با عقلش تحقیق کند چه کسی شایسته تقلید است. اگر مردم اهل تحقیق باشند و در این تقلید تحقیق نکنند و باز هم مقلد باشند ، در روز قیامت معذور نخواهند بود. زیرا با تحقیق می توانستند افراد صالح را برای هدایت برگزینند ، تقلید وقتی ارزش دارد که به تحقیق در شناخت مرجع برگردد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۱
فرزند سجّاده . . .
خداوند می فرماید قرآن کتابی نیست که بشر مثل آن را بیاورد زیرا کتابی الهی است و از علم و قدرت و عزت و حکمت سرچشمه می گیرد و به دیگر اسمای حسنای خداوند تکیه دارد و تجلی ذات اقدس اله است . روایاتی در عظمت قرآن آمده که چون خدا (لیس کمثله شیء) است و مثل و مانندی ندارد کتاب و کلام او نیز که تجلی اوست بی نظیر است و (لیس کمثله شیء) است. برخی از مفسران این را صفت مجموعه قرآن می دانند و نه هرسوره آن؛ این سخن تمام نیست ، زیرا اگر تحدی منحصر به خود قرآن می بود، این سخن قابل قبول بود ولی علاوه بر مجموعه قرآن به ده سوره و یک سوره نیز تحدی شده. آیه 88 سوره اسراء به مجموعه قرآن تحدی می کند، آیه علاوه بر آنکه تعجیز است و مبارزان و بلکه همه موجودات را عاجز از آوردن مثلش می داند . اخبار غیبی را نیز در بر دارد و می فرماید آینده نیز کسی مثلش را نمی تواند بیاورد و لذا تحدی قرآن با اعجاز اخبار غیبی مؤکد شده.زیرا تا کنون که قرن ها از تحدی می گذرد هیچ گونه نشانه کامیابی کافران و ملحدان و منافقان در آوردن مثل قرآن یا سوره آن دیده نمی شود. آیه 13 سوره هود به ده سوره تحدی می کند. آیه 38 سوره یونس به یک سوره قرآن تحدی شده. و همچنین در آیه 23 سوره بقره . بنا بر مفاد آیات مثل نداشتنن آیات الهی اختصاص به مجموعه قرآن ندارد و حتی یک سوره کوچک نیز نظیر ندارد و نمی توان مثل آن را آورد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۹
فرزند سجّاده . . .
تحدی یعنی مبارزه طلبی و دعوت منکران نبوت برای آوردن مثلی برای معجزه و اختصاص به اعجاز قرآن ندارد، بلکه معجزات پیامبران گذشته نیز همواره همراه تحدی بوده و می گفتند هرکس در حقانیت این معجزه تردید دارد و آن را بشری می داند شبیه آن را بیاورد.
ضمن اینکه تحدی مشتمل بر قیاس و برهان است: یعنی اگر این کتاب کلام الله نباشدپس کلامی بشری است و اگر بشری باشد پش شما که بشر هستید باید بتوانید مثل آن را بیاورید اگر توانستید بشری بودنش ثابت می شود و اگر نتوانستید معلوم است بشری نبوده و اعجاز نبوت است.
قیاس تحدی مشتمل بر قاعده تماثل است. وقتی دو نفر از یک نوع باشند و اوصاف مشترکی داشته باشند، آن دو نفر را مثلان می گویند و حکم عقلی در باره مثلان این است که «حکم الامثال فی ما یجوز و فی ما لا یجوز واحد» یعنی اگر کاری را بشری توانست دیگر همنوعان او نیز می توانند. مماثل آن را انجام دهند و اگر این کتاب را بشر آورده پس شما هم که بشر هستید باید بتوانید مانند آن را، معجزی چون آن بیاورید.
خدا پس از اقامه برهان در تحدی به شرح اوصاف و ویژگی های قرآن می پردازد تا مثل آوری برای مبارزان آسانتر گردد و اتمام حجت نموده باشد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۸
فرزند سجّاده . . .
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم معجزات فراوانی داشته که با وجود آنها جایی برای هیچ شبهه و تردیدی در حقانیت رسالت وجود نداشت والبته برخی از درخواست های مشرکان و یهودیان را برای آوردن معجزه نمی پذیرفت زیرا می دانست آنان برای روشن گشتن حق نمی خواهند بلکه بازیچه کرده اند و اگر حضرت پاسخ مثبت می داد در آینده نیز مشابه آن و با بهانه ای دیگر در خواست مجددی مطرح می کردند. یکبار دور کردن کوه ها و جوشیدن چشمه برای رونق کشاورزی و یک بار برای نزدیک کردن کوه ها برای تهیه مصالح ساختمان سازی. در بین معجزات پیامبر مهم ترین آنها معجزه ختمیه قرآن است و مانند هر معجزه خارق العاده، خدا برای اثبات اعجاز آن، همگان را به تحدی فراخوانده.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۸
فرزند سجّاده . . .
هر موجودی که هستی او عین ذاتش نسیت مخلوق خداست (زمر،62) و پیدایش هر پدیده بدون اذن خدا محال است. معجزه از لحاظ مقام ثبوت، آن پدیده خاص است که خداوند اذن تحقّق همتا یا برتر از آن را بطور عادی ندهد و در مقام اثبات، معجزه در هر عصر از جنس پیشرفته ترین علوم آن زمان است و سرّ تنوع اعجاز چنین بیان شده. مدعی نبوت با ارائه معجزه، تحدی می کند و همگان برای مقابله برانگیخته خواهند شد و توده مردم به کارشناسان مراجعه می کنند و متخصصان صاحب نظر با تدبر بر همه جوانب از برخی مبادی تجربی و از راه حدس به خوبی در می یابند آنچه او آورده گرچه در ظاهر شبیه کار غیر عادی متخصصان در این زمینه است اما با تأمل کافی نتیجه می گیرند هرگز از سنخ کار آنان نیست تا با پیشرفت علوم همانند آن را انجام دهندو چنان که ساحران فرعون با تأمل در کار موسی کلیم علیه السلام فهمیدند. اگر شناخت معجزه به برهان عقلی مستند نباشد و به صرف خرق عادت بسنده شود، هیچ گونه، اعتمادی به آن نیست. هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات برای معجزه معیار خاصی وجود دارد و افراد عادی به متخصصان آن رشته رجوع می کنند و معیار تشخیص به عهده متخصصان رشته شبیه معجزه است و مدار تشخیص آنان نیز حدس قوی است که صلاحیت تشکیل قیاس برهانی را دارد، لیکن در حد حدسیات نه اولیات.
چون معجزه نشانه تصدیق الهی است به عنوان "آیه" یعنی علامت صدق نبوّت در نصوص دینی تعبیر می شود.
هر موجود ممکن اعم از عادی و غیر عادی آیت و نشانه توحید است و هر موجود غیر عادی شکست ناپذیر نشانه نبوت یا امامت آورنده آن است، او این ویژگی شکست ناپذیری خود علامت اعجاز است(مجادله،21).
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۷
فرزند سجّاده . . .
معجزه و کرامت تفاوت جوهری با یکدیگر ندارند، بلکه هر دو جزء شئون ولایت هستند. نبوّت و امامت دو چهره بیرونی هستند که درون آنها ولایت است و اگر نفس انسان کامل شد، می شود ولی الله و می تواند به اذن خدا در نظام هستی تأثیر شگفتی داشته باشد.
اعجاز پیامبران الهی در نزد اولیای الهی کرامت نام دارد و معصومین (ع) به اذن خدا می توانند همه معجزه های پیامبران پیشین را داشته باشند با این تفاوت که وحی تشریعی، فقط مخصوص پیامبران است، اعجاز برای اثبات نبوت و امامت صورت می گیرد و همراه با تحدی است، لذا امور خارق العاده که برای اثبات نبوت یا امامت صادر شود معجزه نام دارد و آن دسته از امور که از پیامبر و امام برای اثبات نبوت و امامت نباشد کرامت است.
کرامت ممکن است از غیر پیامبر و امام هم صادر شود و منع عقلی ندارد. اولیای الهی به شرط آنکه شاگردی انبیاء را نموده و بر سفره آنان بنشینند و راه آنان را بپویند می توانند به اذن حقّ کار خارق العاده داشته باشند. مثلاً مستجاب الدعوه باشد و به اذن خدا مریضان را شفای قطعی دهد.
قرآن کریم، کراماتی را به حضرت مریم (س) نسبت می دهد، ولی برخی متکلمان می گویند آن ها ارهاص است.
ارهاص: یعنی پیش درآمد معجزه، که در حقیقت به برکت صاحب معجزه است که در دست شخص دیگری ظاهر می شود.
یعنی کرامت های حضرت مریم (س) در حقیقت مربوط به اعجاز عیسی مسیح (ع) است. این سخن ناتمام است. نمی توان با برهان عقلی ثابت نمود که کرامت از اولیای الهی صادر نمی شود و تحقق خارجی کرامت ها دلیل بر توانایی اولیای الهی است و آنچه از حضرت زهرا (س) و حضرت مریم (س) صادر شده نمونه آن ها است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۷
فرزند سجّاده . . .
تعریف اعجاز: اعجاز به کار ویژه و خارق العاده ای گفته می شود که تنها فرستادگان الهی توان انجام آن را دارند و بشر عادی حتی اگر تمام قوای خود را بکارگیرد از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۰۶
فرزند سجّاده . . .