حال خوش این روزام رو ممنون اونم
درکم کرد
فهمید دردم چیه
خطا کردم، به خودم ظلم کردمف ولی تردم نکرد، تحویلم گزفت، ممنونشم
وقتی توی گناه غلط میزنی، بازم ولت نمیکنن، تحویلت میگیرن
ولی آخرش نفهمیدم چرا؟؟
آقا جون، چرا اینقدر تحویلم می گیری... ؟
من که میدونم عددی نیستم، میدونم سرتاپا خطا و گناهم، ولی نمیدونم چرا اینقدر پیش شما عزیزم؟
این منو کلافه میکنه، میدونی خطاکاری، و می دونی که اینو میدونن، ولی نمیدونی که چرا رهات نمیکنن؟؟، چرا نمیزارن توی منجلاب گناه بنمونی؟؟ این آدمو کلافه می کنه.
ولی من یه چیزو خوب میدونم، میدونم که شما بینهایت کریم اید. بینهایت جود و سخاوتید. خودمونی تر بگم: بینهایت مهربونید.
این هم که من خطاکار، گناهکار، سرتا پا غرق در معصیت رو تحویل میگیرید، از روی همین مهربونی تونه آقا.
نه از اینکه من واسه خودم کسی باشم، یا اینکه تنها من پیش شما عزیز باشم.
جون شما اینقدر خوبید که همه پیش شما عزیزند، من رو سیاه هم یکی از همه ای هستم که پیش شما عزیزن.
شما اینقدر خوبید که نمیتونید ببینید کسی توی گناه افتاده و داره غرق میشه. از روی خوبیتونه که میاید نجاتش میدید، ممنونتونم آقا.
ممنونم آقا.
آقا بازم پابوسی ضریحتونو میخوام.
هرچی بیشتر منو تحویل مگیرید،.. بیشتر دوست دارم پیشتون باشم... بشتر دلم هوای حرمتون رو میکنه...