یکی از قرائنی که ثابت میکند مراد رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» ولایت و إمامت آن حضرت بوده ، نزول آیه إکمال است که خداوند میفرماید :
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا . المائده / 3 .
امروز ، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم .
نزول این آیه کریمه بعد از خطبه غدیر ، دلیل واضحی است بر این که مراد رسول خدا صلی الله علیه و آله اثبات ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السلام بعد از خودش بوده است ؛ زیرا چیزی در خطبه غدیر دیده نمیشود که صلاحیت اکمال دین و اتمام نعمت را داشته باشد ؛ جز ولایت امیر مؤمنان علیه السلام .
بنابراین آیا اعلام محبت و دوستی امیر مؤمنان علیه السلام میتواند إکمال دین و إتمام نعمت پروردگار لقب بگیرد ؟ مگر دوست داشتن مؤمنان نخستین بار بود که اعلام میشد ؟ . . .
درست است که از کلمه مولی معانی مختلفی اراده و استفاده شده است ؛ اما با توجه به قرائن مقامیه و مقالیهای که در کلام آن حضرت وجود دارد ، برای اهل انصاف جای تردید نمیگذارد که مراد از کلمه مولی ، ولایت و اولویت آن حضرت به تصرف در امور مسلمانان بوده نه صرف محبت و دوستی ، و شواهدی قوی آن را تایید میکند .
برخی از علمای اهل سنت که با دیده انصاف به حدیث غدیر نگریستهاند ، بر این مطلب تصریح کردهاند که مراد رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» امامت و خلافت امیر مؤمنان علیه السلام بوده است . . .
باسمه الأعلی
حدیث غدیر از احادیثی است که تواتر آن را بزرگان و دانشمندان علم رجال و حدیث اهل سنت تأیید کردهاند ؛ بنابراین نمیتوان در اصل صدور آن تردید کرد که ما این مطلب در مقاله «تواتر حدیث غدیر از دیدگاه اهل سنت» به صورت کامل بررسی کردهایم ؛ اما این که منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله از جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه السلام بوده و یا صرف محبت و دوستی آن حضرت ، بحثی است اساسی که از گذشته تاریخ به شکلی مستمر بین مورّخان ، محدثان و متکلمان شیعه و سنی جریان داشته و دارد .
شیعیان با پیروی از خاندان رسول خدا صلوات الله علیهم اجمعین ، بر این عقیده هستند که طبق آیه مبارکه ابلاغ ، رسول خدا صلی الله علیه وآله مأمور بود که ولایت و امامت امیر مؤمنان علیه السلام را به تمامی مسلمانان ابلاغ نماید . آن حضرت نیز بنا بر وظیفهای که داشت ، با بلیغترین و صریحترین کلمات ، این وظیفه مهم را به انجام رساند ؛ اما از آن طرف پیروان مکتب خلفا معتقدند که هدف رسول خدا صلی الله علیه وآله فقط و فقط محبت و دوستی آن حضرت بوده و جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نمیتواند ولایت و امامت علی علیه السلام را ثابت کند ؛ زیرا کلمه «مولی» هیچگاه به معنای «اولی» نمیآید .
بررسی این مطلب در قدم اول مستلزم مطالعه و مراجعه به آراء اهل لغت و آشنایان به اصطلاحات و ادبیات عرب است که میتواند بخش مهمی از برداشتهای نادرست و غلط کسانی را که با عناد ورزی سعی در تحریف حقایق تاریخی دارند افشاء نماید .
از این رو ، لازم است تا به اظهارات برخی از صاحبان لغت و شعر و ادب مراجعه و توجه نمائیم ، تا معلوم شود که برداشتهای اندیشمندان پیرو اهل بیت علیهم السلام از واژههای «مولی» و «ولی» ، مستند به درک و فهم و تفسیر بزرگانی از دانشمندان اهل سنت است که در تاریخ ، تفسیر ، لغت و شعر معنای واقعی این الفاظ و کلمات را روشن کردهاند .
بنابراین ابتدا نگاه کوتاهی خواهیم داشت به آراء بزرگان و دانشمندانی از اهل سنت که از چهرههای شاخص در ادبیات عرب محسوب میشوند و سپس از قرائن موجود در روایات غدیر و غیر آن اثبات خواهیم کرد که مفهومی غیر از ولایت ، امامت و رهبری قابل استفاده نیست و انکار آن جز عناد و لجبازی نخواهد بود .
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن أبی طالب علیهما السلام
والسلام علی عباد الله الصالحین
کافور خادم گفت: امام على النقى علیه السّلام بمن فرمود:
فلان سطل را در فلان محل برایم بگذار تا براى نماز وضو بگیرم مرا از پى کارى فرستاده فرمود: وقتى برگشتى این کار را بکن تا موقعى که من آماده نماز میشوم حاضر باشد. آن جناب براى خواب به بستر خود رفت. من دستور ایشان را فراموش کردم.
شب سردى بود. احساس کردم امام علیه السّلام براى نماز حرکت کرد بیادم آمد که من سطل را نگذاشتهام. از آن محل دور شدم مبادا مورد سرزنش مولا قرار گیرم ولى ناراحت شدم از اینکه ایشان باید با زحمت ظرف را پیدا کند. در این هنگام با خشم صدا زده گفتم بخدا پناه میبرم حالا چه بهانهاى دارم که بگویم فراموش کردهام بالاخره چارهاى نبود جوابدادم و با ترس خدمت آن جناب رسیدم. فرمود: مگر نمیدانى که من همیشه با آب سرد وضو میگیرم برایم آب را گرم کردهاى و در سطل ریختهاى.
گفتم: بخدا من سطل و آب را نگذاشتهام. فرمود: ستایش خدا را. بخدا قسم چیزى را که بر ایمان حلال شمردهاند رها نمیکنم و لطف خدا را رد نمینمایم خداوند را سپاس میگذارم که ما را از فرمانبرداران خویش قرار داد و توفیق عنایت فرمود بر عبادت خود پیامبر اکرم میفرمود: خداوند خشم میگیرد بر کسى که از کار مباح و جایزى رو گردان باشد.
زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:108
از دعاهاى امام حسین علیه السلام:
سخنان گهربارى که به عنوان دعا، از امام نقل گردیده، بسیار است. گروهى از دانشمندان دعاهاى او را در کتابى به نام، صحیفه حسینیه، گرد آوردهاند. علاوه بر دعاهاى کوتاه امام، نیایش معروف آن حضرت است که به نام دعاى عرفه خوانده مىشود که به تفصیل آورده شده و امام معارف و حقایق پرارزشى را در سخنان خود بیان داشته است. بدین ترتیب که در روز عرفه امام از خیمه خویش به دامنه کوه روى نهاد و در سمت چپ کوه در زیر آسمان و با منتهاى خشوع و خضوع دستهاى خود را به پیش روى برداشت و به دعا پرداخت.
دعاى مزبور که در میان شیعیان مشهور و به تفصیل آورده شده است. غالبا به هنگام توقف در عرفات به خواندن آن مىپردازند و از معارف آن بهرهمند مىگردند.
سیره معصومان ،ج5، ص:213
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: جابر بن عبد اللَّه در مسجد حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله مینشست و عمامه سیاهى را بر سر و صورتش مىبست، و میگفت: اى باقر علم، مردمان مدینه میگفتند: جابر هذیان میگوید، وى اظهار میداشت نه بخداوند سوگند من هذیان نمیگویم، بلکه از رسول خدا شنیدم میفرمود: شما بزودى یکى از فرزندان مرا خواهى دید که علم را از هم خواهد شکافت حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله میفرمود: رخسار او مانند رخسار من است، و نام او هم با من یکى است، من در اثر این حرف پیغمبر این مطلب را اظهار میکنم، امام صادق علیه السّلام فرمود:
در این هنگام حضرت باقر علیه السّلام فرمود: سلام و رحمت بر حضرت رسول صلى اللَّه علیه و آله باد، اکنون بگوئید: مطلب از چه قرار است؟ فرمود: روزى در خدمت حضرت رسول بودم گفتند: یا جابر شما خواهى ماند تا آنگاه که مردى از خاندانم را بنام محمّد ملاقات کنى، خداوند به او نور و حکمت عطا خواهد کرد، هنگامى که او را دیدى سلام مرا به او برسان.
إعلام الورى ،ص:372
قال الله تعالی: « هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب ». (بقره/آیه 2 و3)
امام صادق (ع) : ... اما « غیب » پس آن حجت غائب است. (کمال الدین صفحه 340)
هنگامى که حضرت زهراء را به علی بن ابی طالب تزویج کردند، زنان قریش بعنوان اینکه وى را بمرد فقیرى دادهاند فاطمه علیها السّلام را سرزنش میکردند، در این هنگام حضرت رسول دخترش را مخاطب قرار داده و فرمود: من تو را بمردى تزویج کردم که پیش از همه مسلمان شد، و از جهت علم و دانش و فضیلت بر سایرین مقدم است.
إعلام الورى ،ص:236
بسم الله
قال الجواد علیه السلام:
الثقة بالله ثمن لکل غال و سلم الی کل عال؛ اعتمادبه خداوند بهای هرچیزگرانبها ونردبان هرامربلندمرتبه است.