امام هادی علیه السلام...
کافور خادم گفت: امام على النقى علیه السّلام بمن فرمود:
فلان سطل را در فلان محل برایم بگذار تا براى نماز وضو بگیرم مرا از پى کارى فرستاده فرمود: وقتى برگشتى این کار را بکن تا موقعى که من آماده نماز میشوم حاضر باشد. آن جناب براى خواب به بستر خود رفت. من دستور ایشان را فراموش کردم.
شب سردى بود. احساس کردم امام علیه السّلام براى نماز حرکت کرد بیادم آمد که من سطل را نگذاشتهام. از آن محل دور شدم مبادا مورد سرزنش مولا قرار گیرم ولى ناراحت شدم از اینکه ایشان باید با زحمت ظرف را پیدا کند. در این هنگام با خشم صدا زده گفتم بخدا پناه میبرم حالا چه بهانهاى دارم که بگویم فراموش کردهام بالاخره چارهاى نبود جوابدادم و با ترس خدمت آن جناب رسیدم. فرمود: مگر نمیدانى که من همیشه با آب سرد وضو میگیرم برایم آب را گرم کردهاى و در سطل ریختهاى.
گفتم: بخدا من سطل و آب را نگذاشتهام. فرمود: ستایش خدا را. بخدا قسم چیزى را که بر ایمان حلال شمردهاند رها نمیکنم و لطف خدا را رد نمینمایم خداوند را سپاس میگذارم که ما را از فرمانبرداران خویش قرار داد و توفیق عنایت فرمود بر عبادت خود پیامبر اکرم میفرمود: خداوند خشم میگیرد بر کسى که از کار مباح و جایزى رو گردان باشد.
زندگانى حضرت جواد و عسکریین(ع)، ترجمه بحار الأنوار ،ص:108
ممنون بابت مطلب زیباتون...
با تبادل لینک موافقید؟
لطفا ما رو با اسم: آموزش آنلاین لینک کنید و اطلاع بدید تا با چه اسمی لینکتون کنم