یاعلی...
بسم الله...
علی(علیهالسلام) که تجلّی عالی ذات اعلای الهی است برتر از آن است که به وصف درآید و برای او شبیه و نظیری ذکر شود؛ همانگونه که خود درباره شناخت پروردگار خویش فرمود:«لم یُطْلِع العقول علی تحدید صفته ولم یَحْجُبها عن واجب معرفته». همواره با الهام از بیان آن حضرت، ضمن اظهار خضوع و اعتراف به عجز، شناخت علی(علیهالسلام) و معرّفی و تعریف آن حضرت در حدّ توان لازم است.
خورشید وجود او مانع نگرش و ظاهر هستی وی حجاب باطن اوست. آن موجودِ علْوی و سماوی که در کوتاه مدّتی زمینی شد، تنها کعبه میتوانست تجلّی وجودش را پذیرا باشد و تنها محراب عبادتِ مسجد توان تحمّل بار سنگین شهادتش را داشت. هرجا که پا مینهاد سراج فتح و چراغ ظفر میافروخت.آغاز حیاتش طلوع هدایت و انجام شهادتش غروب سعادت بود. هر روز پیش از فجر طلوع میکرد و به فجر طلوع کردن میآموخت. غروب آفتابْ طلوع مناجات او بود و طلوع آفتابْ طلیعه جهاداو.
دنیا با تمامِ قامت در مقابل علی به طنازی و تننازی ایستاد و علی با تمامِ قامتْ طغوای دنیا را با تبر تقوا شکست. قبضه شمشیر در کف علی به خود میبالید و احساس غرور میکرد و تیغ شمشیر برقزنان و رقصکنان خود را نماد آن قدرت یگانه دانسته، فخر میکرد.
همه و همه جلوههای کامل و کاملترین جلوههای انسانی، که مَلک و فَلَک را به شگفتی نشانده است، مرهون حیات عارفانه و زندگانی شاهدانه اوست. او که جهان در برابر دیدگان جانش رژه میرفتند و بدها سرافکنده میشدند و خوبان سرفراز میخرامیدند. همه را نگار مکتب نرفته او نگاهی نافذ داشت و تا ژرفای حقایق و سویدای وقایع را در مشهد و مرآی خود میکشاند. حجاب دنیا و پرده آخرت در برابر چشم حقیقتبین او رنگی نداشت. چشم خورشید مضیء و قلب قمر منیر را با نگاهش روشنی میبخشید. نگاه باطنْ بینش به ظاهرْ فتوا میداد و حجاب ظاهر در مقابل چشم نافذ او رونقی نداشت.
حیات عارفانه امام علی(علیهالسلام) - صفحه 7