قرآن، نور و برهان . . .
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا 174 /: نساء
ای مردم، برای شما از جانب پروردگارتان دلیل روشنیآمد؛ و نوری آشکار به سوی شما فروفرستادهایم.
«بُرهان» یعنی دلیل روشن و محکم. گفتهاند که مصدر آن «بَرَهَ» «یَبرَهُ» است که دربارةسپیدشدن چیزی به کار میرود؛ و از آنجا که استدلالات محکم چهرة حق را روشن وآشکار میکند، به آنها «برهان» میگویند. در اصطلاح علم منطق نیز، برهان قیاسی استکه مقدمات آن منحصراً از قضایای یقینی یا یقینیات تشکیل شده باشد؛ و قیاس برهانیشریفترین نوع قیاس است؛ زیرا هم صورت و شکل آن و هم مادّة آن هر دو در نهایتاستواری و اتقان است. از این رو، پیوسته اقتضای صدِ و راستی دارد و مطمئنترین راهشناخت روش برهانی است. قرآن از نوع برهان است، یعنی در نتایج بیانات آن هیچ جایتردیدی نیست و قطعی و مسلّم است. از این رو، «یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم»است؛ و چونقرآن بر مبنای برهان است، کتابی زنده و نامی را و جاودانه است و برای همة زمانها ونسلهاست. امام رضا(ع)در شأن قرآن میفرمایند: «هُوَ حَبلُ اللهِ المَتینُ وَ عُروَتُهُ الوُثقی' وَ طَریقَتُهُالمُثلی' اَلمُؤَدّی اِلَی الجَنَّةِ و المُنجی مِنَ النّارِ لا یَخلُقُ عَلَی الاَزمِنَةِ وَ لا یَغَثُ عَلَی الاَلسِنَةِ لاَنَّهُلَم یَجعَل لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ بَل جَعَلَ دَلیلَ البُرهانِ وَالحُجَّةَ عَلی' کُلِّ اِنسانٍ لایَأتیهِ الباطِلُ مِن بَینِیَدَیهِ وَ لا مِن خَلفِهِ تَنزیلٌ مِن حَکیمٍ حَمیدٍ.» (قرآن ریسمان و دستگیرة محکم الهی است. قرآن برترین راهی است که به سویبهشت ره میبرد و از آتش دوزخ میرهاند. گذشت زمان آن را فرسوده نمیکند و گفتارآدمیان آن را تباه نمیسازد؛ زیرا مختص زمانی نیست، بلکه خداوند آن را دلیل روشن ومحکمی برای همگان قرار داده است. از پیش رو و پشت سر خط بطلان بر آن کشیدهنمیشود؛ کتابی است فرودآمده از سوی خداوند حکیم حمید.) «نور» یعنی روشنی و ضد آن «ظُلمَت»، به معنای تاریکی، است. جمع آن «اَنوار» و«نیران» است و اسم فاعل آن «مُنیر» و فعل آن «نارَ» «یَنُورُ» است؛ و «نار» به معنی آتش نیزاز همین ریشه است. در تعریف نور گفتهاند: «الظّ'اهِرُ فی نَفسِهِ وَ المُظِهرُ لِغَیرِهِ.» (آنچه ذاتاًآشکار است و غیر خود را آشکار میکند.) نورالانوار ذات مقدس حضرت احدیّتاست: «اَللهُ نُورُ السَّم'واتِ وَ الاَرضِ»؛ زیرا خداوند روشنی و روشنیبخش همة عالموجود است. قرآن چون کلام اوست نور است؛ و پیامبر(ص)چون فرستادة اوست نوراست؛ اسلام نیز آیین اوست، پس نور است.
حکایت ثقلین
قرآن و عترت دو جلوه از یک حقیقتاند. ثقلین دو هدیة الهی برای رهبری جامعه و رشدو تعالی انسانها هستند. این دو حبلالمتین و عروةالوثقی چنان توأم و همراهاند که جداییو افتراِ آنان متصور نیست؛ و همان گونه که قرآن نور و برهان است، عترت نیز نور وبرهاناند. در زیارت جامعة کبیره که معتبرترین و جامعترین و مستندترین زیارت شیعه ومنقول از امام هادی (ع) است، میخوانیم: «اَلسَّلامُ عَلَی الاَئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ القادَةِ الهُداةِ وَالسّ'ادَةِ الوُلاةِ وَ الذّادَةِ الحُماةِ وَ اَهلِ الذِّکرِ وَ اُولِی الاَمرِ وَ بَقِیَّةِ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ وَ حِزبِهِ وَ عَیبَةِ عِلمِهِوَ حُجَّتِهِ وَ صِراطِهِ وَ نُورِهِ وَ بُرهانِهِ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.»