..::سجّاده::..

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام

..::سجّاده::..

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام

..::سجّاده::..

بسم الله...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛
إن شاء الله بتوانیم در این دنیای مجازی سهمی از دین خود را به فرهنگ شیعه و به خاندان اهل کرم علیهم السلام اداء کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج؛
و من الله توفیق؛
یاعلی...

طبقه بندی موضوعی

شهادت . . .

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۴۰ ب.ظ

نظرات  (۹)

طریق جان اینطوری که نمی شه
من بخوام هر کاری کنم برم آمار بگیرم ببینم چند نفر می لرزن و چند نفر نمی لرزن
من از کجا بدونم آخه ؟
این عکس نه ریبه داره، نه تحریک شهوت می کنه ، نه لذت خاصی داره ، نه ما می شناسیمش کیه پس از نظر شرعی حروم نیست
اما تو حیطه اخلاقی ،  کاملن باهات موافقم آدم نباید تو مرز گناه و عدم گناه حرکت کنه
ولی این رو هم نباید از یاد ببریم که این یه عکس حلال هستش نه حروم .
همه ی کلامتون سرشار از محبت و نورانیت هست ، طریقکم محبوب

سلام.وبتون بسیار زیباست

می خواستم ازتون تشکر کنم از اون نهی از منکری که تو وب جابر خان انجام دادین..خیلی قشنگ که مومن وقتی نکته ای رو میبینه سکوت نکنه در برابرش

منم خیلی دلم می خواست به ایشون یادآوری کنم اما چون خانم بودم حیام اجازه نمیداد...

الان هم چون تصمیم گرفتم دیگه به وبشون نرم پس نتونستم از کار قشنگتون دفاع کنم...به ناچار اومدم وبتون از همین جا اعلام کنم که :احسنت بر شما

به ما هم افتخار بدین..

۱۸ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۵۱ *** رک و راست ***
آخرین عکستون خیلی قشنگ بود.
یاعلی
نمی شه که یه چیزی در ان واحد هم حلال باشه هم حروم
یا اگه قبول کنی یه حکم این عکس موضوعیه (یعنی بسته به خود شخص داره) دیگه نباید واسه من گناهی بنویسن
چون یه چیز بی معنی میشه
اگه حلال ، حلال دیگه 
مگه اینکه بگی از اصل مشکل داره که خودتم میدونی نداره
دل من نلرزید
فقط یه مسأله ای ذهن خودم رو درگیر کرده اونایی که دلشون بلرزه گناهش به گردن کیه ؟
البته چیز دل لرزونیم نیست این
تعجب می کنم از این حثا
رو حلالیتش باید فکر کرد
همین جوری میگی یا نه واقعن حلال نیست ؟
عقب مانده ای هااااااااا
۱۷ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۱۱ بیدار بیقرار
سلام 
داره خاک میخوره !
پاسخ:

چی؟

۱۲ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۵۱ باران (رازی در منتهی الیه مشرق)
هر دو روی نیمکت ایستگاه اتوبوس نشسته­ اند. تقریباً هم سن و سال­ اند؛ هر دو جوان و گویا هر دو محصّل. آن یکی که سمت چپ نیمکت نشسته است، مقنعۀ ساده­ ای به سر دارد با چادری گل­دار که حالا دیگر روی شانه­ هایش افتاده است. نگاهی به او می ­اندازم که حجابش هیچ کم و کسری ندارد، امّا حرکات و نگاه­ ها و طرز حرف زدنش اصلاً به آن پوشش نمی­ آید.

سمت راست نیمکت، آن دیگری با موهای بیرون ریخته و مانتوی آن­چنانی،...

برای خواندن ادامۀ ماجرا دعوتید به " رازی در منتهی الیه مشرق "
پاسخ:

إنشاءالله خدمت میرسیم . . .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">